عقب ماندگی ذهنی (mental Retardation)
عقب ماندگی ذهنی اختلالی است كه با عملكرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی مشخص می گردد. سن شروع عقب ماندگی ذهنی زیر 18 سال است و منظور از مهارتهای انطباقی انجام كارهای است كه در هر سن خاص به طور معمول از فرد انتظار می رود .
انواع
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی ، از خفیف تا بسیار شدید ( عمیق ) وجود دارد . جدول زیر تقسیم بندی های مربوط به عقب ماندگی ذهنی را با توجه به نوع و مهارت مورد نظر نشان می دهد:مهارت مورد انتظار | نوع | بهره هوش |
آموزش پذیر | خفیف | 50- 70 |
ربیت پذیر بالا | متوسط | 35- 50 |
تربیت پذیر پایین | شدید | 25- 25 |
كمتر از 25 | عمیق | ایزوله ، نیازمند نگهداری در مؤسسه |
در حالی كه بهره هوش طبیعی در محدوده 90- 110 قرار می گیرد ، به فاصله بین 71- 84 هوش مرزی اطلاق می شود كه این افراد عقب مانده ذهنی نیستند اما از نظر پیشرفت تحصیلی موفقیت چندانی ندارند . خوشبختانه كمترین تعداد این بیماران را عقب مانده ذهنی نوع شدید و بسیار شدید كه عمدتاً نیازمند نگهداری و پرستاری دائم در مؤسسات مربوطه می باشند تشكیل می دهند.
شیوع این اختلال در حدود 1 درصد جمعیت می باشد كه در جنس مذكر حدود 5/1 برابر جنس مؤنث است.
سبب شناسی عقب ماندگی ذهنی
1- عوامل قبل از تولد : بیشتر شامل تأثیرات ژنتیك و تغییرات كروموز می شود . ضمن این كه عفونت های رحمی و ابتلای به بیماری سرخچه و توكسوپلاسموز ( بیماری خطرناكی كه از طریق گربه منتقل می شود ) نیز در بروز عارضه نقش دارند . آنچه مسلم است بیشترین علل عقب ماندگی ذهنی همین عوامل قبل از تولد است كه از نظر پیشگیری نیز اهمیت دارند ، به ویژه عوامل كروموزومی مانند سندرم داون و عوامل عفونی مثل سرخچه و توكسوپلاسموز مادرزادی . در این بین عوامل حین تولد مثل زایمان مشكل و خونریزی جمجمه و اشكالات تنفسی حین زایمان و ..... نیز مؤثر می باشند .2- عوامل پس از تولد : شامل ضربات شدید به جمجه كودك ( یرقان ) سیانوز ( سیاه شدن )، عفونتهای دوران نوزادی به همراه تب و تشنج ، كم كاری تیروئید و .... است كه با مواظبت از كودك بخصوص قبل از سن چهارسالگی می توان از بروز عقب ماندگی ذهنی تا حدی جلوگیری نمود.
3- عوامل محیطی اجتماعی : تأثیرات محدودتری در بروز عقب ماندگی ذهنی دارند و شامل فقر ، تغذیه ، ناپایداری خانواده ، وضعیت اقتصادی – اجتماعی بد و محرومیت های فرهنگی و استرسهای مكرر و فوق تحمل در محیط زندگی كودك است.
پیشگیری
پیشگیری اولیه : جلوگیری از ظهور عوامل ایجادكننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل قبل از تولد ، اهمیت ویژه ای دارند. آموزش خانواده ، ممانعت از ازدواجهای فامیلی ، جلوگیری از حاملگی بعد از سنین 35 سالگی ، رعایت بهداشت حاملگی ( پرهیز از اشعه ، دارو ، ضربه به شكم ، تغذیه مناسب مادر ، جلوگیری و كنترل نمودن عفونت های مادرزادی و .... ) در پیشگیری اولیه بسیار مؤثر هستند. محافظت كودك پس از تولد بخصوص در دوره نوزادی و مداخله ی درمانی به موقع در موارد بیماری ، مثل كم كاری تیروئیدی ( هیپوتیروئیدی ) نیز در جلوگیری از بروز عقب ماندگی ذهنی اهمیت دارد .پیشگیری ثانویه :
عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه كنترل آن جلوگیری از بروز آن است . به نظر نمی رسد داروهای خاصی نیز در كنترل پیشرفت اختلال مؤثر باشد. مهمترین روش درمانی افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگازی آنها ، محیط زندگی و تنظیم توقعات محیطی و سطح كارآیی این افراد در خانواده و جامعه است.پیشگیری ثالث
انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود كردن تأثیرات عقب ماندگی ذهنی ضرورت دارد . استفاده از روشهای توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ كارآیی عملی این افراد می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و سازگاری مناسب تر با استرسهای معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد. آموزش كودك و خانواده ، آموزش مهارت های كلامی ، محیطی ، ارتباطی ، اجتماعی ، همچنین آموزش های ویژه و فیزیوتراپی و آموزش های مهارت های جسمی همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان كمك مؤثری باشند.